English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3538 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
crossbar U خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbars U خط عرضی صلیب میله عرضی
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large U چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
i had a lettr from him U نامهای از او داشتم
i had him sing U وا داشتم بخوانم
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
i was in an awkword p U وضع بدی داشتم
I had a letter from my father . U از پدرم کاغذ داشتم
i had twowins and onedefc U من دو برد داشتم و یک باخت
I was saying to myself that. . . U داشتم تو دلم می گفتم که ...
i was busy at the moment U در ان وقت کار داشتم
i had a great wish to see him U داشتم که اورا به بینم
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
it is like that .i had before U مانند ان است که پیشتر داشتم
i had barely time to get out U همینقدروقت داشتم که بیرون بروم
i kind of liked it U میشود گفت دوست داشتم
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
i had many books he had none U من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
As for me , I was going crazy ( mad ) . U مرا می گویی داشتم دیوانه می شدم
my latehusband U شوهری که اخیر داشتم مرحوم شوهرم
i lent him what money i had U هرچه پول داشتم به او وام دادم
I'd like to ask her out. U من دوست داشتم او [زن] را به بیرون دعوت کنم.
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking. U من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
I'd U مخفف should I و Iwouldبمعنی من میبایستی و Ihadبمعنی من باید و من داشتم
My jaw dropped to the floor! <idiom> U از تعجب داشتم شاخ در می آوردم! [اصطلاح روزمره]
I wonder what lies in store for me in the future. U من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
I foud myself in opposition to my friends on this question . U در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
synonyms U کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
synonym U کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
transect U بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
softer U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
transverse U عرضی
traversing U عرضی
crossest U عرضی
traversed U عرضی
crossbar U خط عرضی
traverse U عرضی
crossbars U خط عرضی
crosses U عرضی
traverses U عرضی
cross U عرضی
crosser U عرضی
lateral U عرضی
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
cross beam U تیر عرضی
cross roll U نورد عرضی
transverse section U مقطع عرضی
cross head U تیر عرضی
transverse fault U گسل عرضی
cross section U مقطع عرضی
collateral ganglia U عقدههای عرضی
cross section U برش عرضی
transverse scale U مقیاس عرضی
transverse reinforcement U ارماتور عرضی
transverse joint U درز عرضی
accident U صفت عرضی
accidents U صفت عرضی
transverse stress U تنش عرضی
cross brace U گیره عرضی
cross piece U تیر عرضی
crossed belt U تسمه عرضی
cross traverse U تراورس عرضی
cross trail U جاده عرضی
cross feed U تغذیه عرضی
trimmed joist U تیر عرضی
traversing fire U اتش عرضی
cross fall U شیب عرضی
transverse wave U موج عرضی
cross brace U مهار عرضی
transverse valley U دره عرضی
cross section U نیمرخ عرضی
cross hole U سوراخ عرضی
frame U دنده عرضی
cross linking U اتصال عرضی
cross cut U برش عرضی
transverse crack U ترک عرضی
lateral route U جاده عرضی
transverse plane U صفحه عرضی
horizontal plane U صفحه عرضی
lateral forces U نیروهای عرضی
radial load U بار عرضی
radial play U بازی عرضی
lateral shifts U تغییرات عرضی
sag rod U مهار عرضی
sagrod U مهار عرضی
northing U مختصات عرضی
leak coil U بوبین عرضی
latitude band U نوار عرضی
transverse acceleration U شتاب عرضی
lateral stability U پایداری عرضی
lateral tell U سبقت عرضی
profile U مقطع عرضی
profiled U مقطع عرضی
profiles U مقطع عرضی
profiling U مقطع عرضی
latitude band U کمربند عرضی
timber U دنده عرضی
transverse bulkhead U تیغه عرضی
accidentalism U فلسفه عرضی
baselinesman U خط نگهدار خط عرضی
transection U برش عرضی
athwart U به طور عرضی
transversal section U برش عرضی
transversal wave U موج عرضی
accidentalism U فلسفهء عرضی
transverse axis U محور عرضی
cross compartment U دهلیز عرضی
abeam U جهت عرضی
axis U خط طولی یا عرضی
square ball U پاس عرضی
phenomenally U عارضی عرضی
sides way U نوسان عرضی
transverse bracing U تقویت عرضی
phenomenal U عارضی عرضی
shape of cross section U نیمرخ عرضی
deflection sweep U درو عرضی
i intend to stay here U خیال دارم که ...
it is in my recollection U یاد دارم
my a is 0 years U من 04سال دارم
own a house U خانهای دارم
i wish to stay here U میل دارم ...
i maintain U عقیده دارم که ...
close the door please U خواهش دارم
I have a headache. U من سر درد دارم.
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
I have tobacco. من یک توتون دارم.
I need my e U من دوست دارم
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I agree. U قبول دارم.
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
thwarted U نشیمنگاه عرضی قایق
enfilade U درو عرضی کردن
shrouds U بکسلهای عرضی ناو
career courses U دورههای عرضی نظامی
backward pass U پاس عرضی یا به عقب
traverses U حرکت عرضی یا مورب
swinging of flow U نوسانات عرضی جریان
broadside aerial U تشعشع کننده عرضی
traversed U حرکت عرضی یا مورب
valley cross section U نیمرخ عرضی دره
section of valley U نیمرخ عرضی دره
cross-aisle U [گوشواره عرضی کلیسا]
northing U محور عرضی نقشه
traversing U حرکت عرضی یا مورب
rafter U تیر عرضی طاق
rafters U تیر عرضی طاق
traverse U حرکت عرضی یا مورب
latitude band U نوار عرضی زمینی
braced U تیر تقویت عرضی
counter-brace U تیر تقویت عرضی
thwart U نشیمنگاه عرضی قایق
y axis U محور عرضی مختصات
transverse conductance U مقدار هدایت عرضی
cross level buble U حباب تراز عرضی
cross section U سطح مقطع عرضی
cross sectional area U سطح مقطع عرضی
cross sectional data U دادههای برش عرضی
Recent search history Forum search
1frangible
1postside
1tink and grow rich
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
2مهرآسا
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1Evolution
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1I need a reference so I came in office on friday to ask you if you can be one of my reference.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com